جشنواره تورق کتاب

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک: ۱۸۴): مجتبی ملکی: پستچی کشانکشان کارتنی را که در دست دارد را در پی خود میکشد. بدنش لاغر و نحیف است. انرژی زیادی را صرف میکند. غرغر کنان بسته را تحویل میدهد، همیشه از درد کمرش و رد درخواست بازنشستگی زودتر از موعدش برایم میگوید. او ناراحت است و من خوشحال. او از سنگینی بسته مینالد و من از آمدن مرسوله پستی خوشحالم. پس از امضای برگه پستچی با ولع کارتن را باز میکنم. با دیدن کتابهای جدید چشمانم برق میزند؛ زیرا میدانم که خون تازه وارد رگهای قفسه کتابخانه شده است. طبق روال شروع به ثبت و آمادهسازی کتابها میکنم.
قبلاً در کتابخانه ما، به محض آمادهسازی و ثبت کتب، آنها را در محل دیویی خود قرار میدادند؛ اما به نظرم باید چند روزی کتابهای جدید در مقابل دیدگان مراجعان قرار بگیرند. البته کتابخانه ما ویترینی با عنوان تازههای کتاب دارد که کتابها داخل ویترین قرار میگیرند و بعد در ویترین قفل میشود. در این صورت عملاً امکان استفاده از کتابهای جدید وجود ندارد. پس در نتیجه کتابهای جدید را بر روی میز قرار میدادم تا مراجعان بتوانند کتابهای نو را تورقی بنمایند. با این شیوه کتابهایی که شاید سال تا سال کسی سراغی از آنها نمیگرفت، حداقل یک یا دو مرتبه به امانت میرفتند.
البته مساله اصلی این یادداشت از اینجا شروع می شود!!! خب کتابهایی که از این به بعد وارد کتابخانه میشوند تکلیفشان مشخص است ولی داخل مجموعه با اینکه کتابخانه قفسه باز است کتابهای زیادی وجود دارند که حتی یکبار هم به امانت نرفتهاند. آیا با این همه گزینش و انتخاب یعنی این کتابها مفید و مناسب مراجعان نبودهاند؟ آیا این همه کتاب با سلیقه اعضا جور نبوده است؟ شاید بتوان گفت تعدادی از این کتابها که استفاده نشدهاند نتیجه دخیل نکردن کتابدار در مجموعهسازی کتابخانه بودهاند؛ اما همه آنها که نتیجه این کار نیستند. آیا وظیفه کتابدار فقط این است که سر ساعت در محل کار خود حاضر شود و تعدادی کتاب امانت بدهد و کتابهای بازگشتی را در قفسه جای دهد؟ به نظرم هنوز یک جای کار میلنگد. حس خوبی از این قضیه ندارم. نمیدانم شاید از نظر من اسرافی دارد صورت میگیرد. این همه بودجه صرف شود که کتاب بیاید داخل کتابخانه و سالیان دراز سر محل دیویی خود جا خوش کند و خاک بخورد؟ شاید گوشهای از این قضیه هم به سیستم قفسه باز بودن کتابخانههای عمومی مربوط شود. قفسه باز بودن کتابخانهها این اشکال را در پی دارد که برخی از اعضاء در مراجعه به کتابخانه بدون مشورت با کتابدار داخل قفسهها میشوند و کتاب خود را انتخاب میکنند. در این حالت ارتباط بین کتابدار و مراجعهکننده کم میشود. دایره انتخاب این افراد معمولاً تعداد محدودی کتاب هست. آنها معمولاً کتابهای بیشتر به امانت رفته و مستعملتر شده را انتخاب میکنند. اینگونه انتخاب، کتابهای معمولاً جذاب و مفیدی را که دم دست نبودهاند و به امانت نرفتهاند را به حاشیه رانده و عملاً خاک میخورند. بنا را بر این گذاشتم که باید کاری برای استفاده از این کتابها انجام دهم. برای کاری که میخواستم انجام بدهم سوالهایی برایم پیش آمد که در صدد پاسخگویی به آنها برآمدم.
·
- ۰ نظر
- ۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۱۳